مزرعه ی عاشقان به بار می آید گریه ی ما یک زمان به کار می آید
پای پیاده کنار جاده نشستم منتظرم دارد آن سوار می آید
حرف بزرگان دو تا شدنی نیست او که بگوید سر قرار می آید
این دل پاییزیم علامت خوبی است بعد خزان نوبت بهار می آید
پای برهنه کنار جاده نشسته ام منتظرم دارد آن سوار می آید
اهل کرم بر فقیر سخت نگیرند مطمئنم با دلم کنار می آید
حرف بزرگان ما دوتا شدنی نیست او که بگوید سر قرار می آید
بافتن شعر ما به خاطر یار است خب چه بگوییم به جای( یار می آید)
علی اکبر لطیفیان
نویسنده » م.ر. بسیجی » ساعت 5:36 عصر روز جمعه 91 بهمن 6